مطالعات معماری

سلام این وبلاگ زیر مجموعه نقش برتر است آدرس سایت اصلی nbpars.ir شماره تماس ٠٩١٢٨٣٨٠٢٤٥ برای خرید هر محصول روی لینک آن کلیک و پس از پرداخت بلافاصله دانلود کنید

مطالعات معماری

سلام این وبلاگ زیر مجموعه نقش برتر است آدرس سایت اصلی nbpars.ir شماره تماس ٠٩١٢٨٣٨٠٢٤٥ برای خرید هر محصول روی لینک آن کلیک و پس از پرداخت بلافاصله دانلود کنید

دانلود پاورپوینت معماری پایدار و نقد آن در حوزه محیط زیست

فهرست مطالب: دانلود پاورپوینت معماری پایدار و نقد آن در حوزه محیط زیست


تاریخ ایجاد 03/01/2016 12:00:00 ق.ظ    تعدادبرگ: 35 اسلاید   قیمت: 7800 تومان     تعدادمشاهده  4


بخشی از مطلب
مفهوم پایداری در دهه ۱۹۷۰میلادی، نتیجه آگاهی بشــر نســبت به مسائل محیط زیست و مشکلات فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی می باشــد. یکی از مهمترین اهداف توســعه پایدار، حفظ طبیعت و اصلاح نگاه به آن است و تجلی توسعه پایدار در حوزه محیط ســاخته شــده، معماری پایدار نامیده می شود. آنچه که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، رویکرد معماری پایدار نســبت به مسائل محیطی اســت؛ هر چند که جدا کردن این موضوع از سایر جنبه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، کاری دشوار است. با اینکه نتایج بحران های امروزی به خوبی شناســایی شــده اند ولی بسیاری از راه حل های ارائه شده نسبت به مشکلات محیطی در معماری پایدار، به نظر ناکارآمد و ناقص می آیند. چرا که با وجود ارائه راه حل هایی که در جهت رفع مشــکلات محیطی بر می آید، اما رویکرد آنها نسبت به طبیعت همچنان گسسته است و ارزش همیشگی طبیعت احیا نشده باقی می ماند. نگاه انســان نســبت به طبیعت، همان جهان بینی یا بینش او می باشد که در روش و مشی او منعکس می گردد. لذا ابهام ها و نواقص تئوریکی که در مفهوم معماری پایدار وجود دارند، می توانند مانع مهمی در جهت حفظ محیط زیست باشند. هدف این تحقیق، جستجوی نظریه های زیست محیطی توسعه پایدار و معماری پایدار می باشد که در نهایت در مقایسه با برخی از نگرش ها و دیدگاه ها نسبت به طبیعت قرار می گیرد تا نواقص آن تکمیل گردد. به این ترتیب این مقاله ابتدا به اهداف توسعه پایدار و معماری پایدار می پردازد و راه کارهای آن را ارائه می نماید تا نواقص آن را دریافته و خط مشی کامل تری را پیشنهاد دهد. هر چند توسعه پایدار ریشه های اکولوژیکی و اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی دارد، ولی با جستجو درباره معضلات پیش روی انســان معاصر و راه حل آنها در معماری پایدار، نقش طبیعت هر چه بیشــتر آشــکار می گردد. در انتهای این نوشتار طبیعت و معنای گسترده آن مورد بررسی قرار گرفته است که می تواند تعیین کننده رابطه سه گانه انسان، طبیعت و معماری باشــد. در نظر گرفتن نقش انســان و همچنین معماری به عنوان یک فرآیند که منجر به پایداری می گردد، از نکات مهم دیگر در اصلاح رابطه انسان، طبیعت و معماری می باشد. روش این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و رویکردی توصیفی دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش با هدف معماری پایدار به اصلاح رابطه انسان، طبیعت و معماری می پردازد. 
 
پس از یک قرن تجربه معماری مدرن، با وجود دســتاوردها و تحولات با ارزش آن، مشــکلات پیچیده ای در عرصه محیط زیست رخ می دهد. وضعیت جهان در آغاز قرن ۲۱ میلادی، به یک توسعه ناپایدار گواهی می دهد که از مشخصه های آن رشد جمعیــت، افزایش مصــرف و توزیع نامتعادل منابع می باشــد. رشــد جمعیت همانند ســبک زندگــی غربی تحمیــل بزرگی بر محیــط طبیعی اســت که در زمــان ما منجر بــه تغییرات آب و هوایی، حفره در لایه اوزون، زوال گونه ها و ســکونت گاه های طبیعــی گردیده اســت که نتیجــه آن تغییر فرهنــگ مصرف و تغییر رویکرد انســان نســبت به طبیعت می باشــد. به دنبال این تغییرات، مفهوم تازه ای با عنوان توســعه پایدار مطرح شــده و در نتیجه به دلیل نقش مهم محیط ســاخته شده در جریان توســعه پایدار، معماری پایدار مورد توجه صاحب نظران قرار می گیرد. یکی از ســه حوزه مهمی که توســعه پایــدار روی آن تأکید دارد، مســائل محیطی اســت. وظیفــه معمــاران در این حوزه، بســیار خطیر و حســاس اســت؛ چــرا کــه معمــــــــاران، به صورت مســتقیم و غیر مستقیم مســئول ۷۵٪ تغییر آب و هوا هســتند (Rogers,2005)؛ بنابراین می بایســت معماران با نگاه تازه ای نســبت بــه طبیعت، بــه دســت اندازی در آن بپردازند. دهه ها از مطرح شــدن معماری پایــدار می گذرد و راه کارهای بسیاری، توسط معماران، برای حل بحران ها ارائه شده است، ولی همچنان مشکلاتی در سر راه ایجاد معماری پایدار وجود دارد. به نظر می رســد که بجز با رفع نواقص تئوریکی معماری پایدار، نمی توان آن را تداوم بخشــید. پایداری لغتی اســت که جنبه های پیچیده بســیاری را شامل می شــود. امــروزه، از لغت پایــداری در جامعه بســیار مورد استفاده و توجه می باشــد، اما معنی درست این لغت و مفاهیم ً آن بــرای معمــاران هنــوز کامــلا مشــخص نبــوده و تعریف واضحی نــدارد. پایداری با توجه به شــعارهای مبنایی اش که فراگیر اســت و مســئله حفظ زمین را هدف قرار می دهد، برای دســتیابی به راه کارهای واقــع بینانه و قابل اجرا از یکســو و حمایت از گوناگونی که در نفس طبیعت موجود اســت از سوی دیگــر، رویکردهایــی را توصیــه می کنــد. از آنجایی کــه هیــچ روش یا توصیه قطعــی درباره معماری پایــدار وجــود نــدارد (Munier,2005: 1)، بنابرایــن توجه به مباحــث و نظریه هــای بیان شــده در این زمینــه جهت آگاهی معماران ضروری به نظر می رســد. در این مقاله ســعی شــده اســت نظرات گوناگون درباره توسعه و معماری پایدار مطرح گــردد تــا جنبه های مختلــف عوامل اساســی معمــاری پایدار اســتخراج گردد. ۱- توسـعه پایدار توســعه پایدار، یک ایده و اصطلاح بســیار گســترده اســت کــه معانــی متفاوت و بســیاری دارد و در نتیجــه فراوانی این معانــی، واکنش هــای مختلف صاحب نظران را بــر می انگیزاند. مفهــوم توســعه پایــدار، یک نوع تــلاش برای ترکیــب مفاهیم در حال رشــد حوزه ای از موضوعــات محیطی با موضوعات اجتماعی- اقتصادی می باشــد. مفهوم توســعه پایدار یک تغییر مهم در فهم رابطه انســان و طبیعت و انســان ها با یکدیگر می باشــد. این مســأله با دیدگاه دو قرن گذشــته انســان که بر پایه جدایی موضوعات محیطی و اجتماعــی و اقتصادی شــکل گرفته بود در تضاد اســت. در دو قرن گذشــته، محیــط به طور عمده به عنــوان یک موضوع خارجی نســبت به بشــر، تلقی می شده اســت و در نتیجه برای ً اســتفاده و استثمار انسان، مشــکلات محلی اساسا به صورت محلی دیده می شــدند. در این دیدگاه، ارتباط انســان و محیط، به صورت غلبه انســان بر طبیعت درک می شــد و باور داشتند کــه دانش و فن آوری بشــر می تواند بر تمــام موانع محیطی و طبیعــی فایق آید. این دیدگاه مرتبط با توســعه ســرمایه داری ،۱ و انقــلاب صنعتی و علم مدرن می باشــد. همان طور که بیکن یکــی از پایه گــذاران علم مــدرن، آن را مطرح می کنــد: «جهان برای بشــر ساخته می شــود و نه بشــر برای جهان» (فلامکی، ۳۰۰ :۱۳۸۱). مدیریــت محیطــی بر پایه مدیریــت منابع طبیعی بــود کــه تصدیق می کرد، بشــر نیاز بــه منابع طبیعــی دارد و این منابع می بایســت به جای اســتفاده ســریع و بدون برنامه، مدیریت شــوند تا حداکثر استفاده در ســالیان طولانی از آنها مقدور باشــد. همچنین علم اقتصاد بر موضوع ارتباط انســان و رشــد اقتصادی حاکم گردد، که در نتیجه آگاهی و توسل به آن افزایــش تولیدات، به عنوان اولویــت، تعریف می گردد. این نگرش، کلیدی بود برای ایجاد رفاه در زندگی بشــر و از طریق رشــد اقتصادی، فقر و تهیدســتی می توانســت مغلوب گردد. مفهوم توســعه پایــدار، حاصل رشــد آگاهــی از پیوندهای جهانــی، مابین مشــکلات محیطــی در حال رشــد، موضوعات اجتماعی، اقتصــادی، فقر و نابرابــری و نگرانی ها درباره یک ً آینده سالم برای بشر می باشد. توسعه پایدار، قویا موضوعات محیطــی، اجتماعــی و اقتصــادی را بــه هــم پیونــد می دهــد .(Hopwood,et al. 2005: 38-39) ۲ که از زمان کنفرانس سازمان ملل با عنوان توسعه و محیط در ســال ۱۹۹۲ میلادی در ریو برگزار شــد، عنوان «توسعه»، یکــی از حســاس ترین و مهم تریــن کلمــات در مباحثات شــده اســت (Adams,2001: 1-2). در پشــت این عنــوان، مفاهیمی واقــع شــده اند؛ از یــک طــرف، تــلاش در جهــت حل مســائل محیطی، علــوم طبیعــی اکولوژیکی و نگرانی دربــاره حفاظت طبیعت، و از ســویی دیگر، مشــکلات فقر و فلاکت جهان سوم .(Adams,2001: 51) توســعه پایــدار، در کمیســیون اســتراتژی حفاظــت جهان WCS۳) که توســط اتحادیه بین المللی برای حفاظت طبیعت در ) ســال۱۹۸۰میلادی تشکیل شــده بود، مدون گردید. به علاوه، WCS۴)، با این موضوع توســط کمیته جهانی توسعه و محیط ( ۵ عناوین آینده مشترک ما، در سال ۱۹۸۷ میلادی و حفظ زمین در ســال ۱۹۹۱میلادی، نیز مطرح گشــته است. در سال ۱۹۸۷ میلادی، کمیته جهانی توســعه و محیط، «آینده مشترک ما»، را گزارش کرد (که البته به عنوان گزارش بروندتلند نیز شــناخته می شــود). این گزارش یک تعریف جامع از توسعه پایدار ارائه داد. بنابرایــن با توجــه به گزارش بروندتلند: بشــریت توانایی توســعه پایــداری را دارد تــا تضمین کند کــه نیازهای حال را بــدون به خطــر افتــادن توانایی نســل های آینده بــرای تأمین نیازهایشــان، فراهم نماید. ۶ پایــداری را نوعی نگرش به برخــی دیگر، نظیر آلــن فریکر آینده می دانند که در واقع نقشــه مســیری می باشد که بر روی مجموعه ای از ارزش ها و اصول اخلاقی و معنوی متمرکز است و رفتارهای انسان را کنترل می نماید (Munier,2005: 10). در NRC۸ انتشار یافت ۷ توســط گروه سال ۱۹۹۹ میلادی کتابی کــه در فصل های ششــگانه آن، به شــکلی مســتند و با دیدگاه وســیع به تمامی پدیده ها و عوامــل و نیز رویدادهایی پرداخته شــده که ســرانجام محیط زیست انســانی را باز می شناساند. در فصل چهــارم کتاب که به حرکت هــای همگانی و الزام های ملموس محیطی پرداخته می شــود، از جمله به شــهر با عنوان مکانی توجه داده می شود که تمامی داده ها و یافته های محیطی، درون آن، حــد نهایی تراکم، تعامــل و بحــران را می نمایاننــد. ً توســعه پایدار حالت ثابتی از هماهنگی نیســت، بلکه نســبتا یک فرآیند تغییر در چیزی اســت که استخراج از معادن، جهت سرمایه گذاری، جهت گیری توسعه تکنولوژیکی و تغییر نهادی را ســازگار با نیازهای آینده، همانند نیازهای امروز می سازد. این تعریف توســعه پایدار شــامل دو عامل تعیین کننده است: اول آنکــه ایــن تعریف علاوه بــر اینکه مفهــوم نیازها را قبول می کنــد، به ویژه نیازهای اولیه ای چون: غذا، لباس و پناهگاهی بــرای زندگی انســان در عین حال به نیازهــای دیگری که یک روش راحــت و معتدلانه بــرای زندگی را فراهــم می نماید نیز ً توجه دارد. ثانیا، مفهوم ســازگاری تقاضای منابع فن آوری و ســازماندهی اجتماعی با توانایی محیطی برای تأمین نیازهای حــال و آینــده را می پذیــرد (Williamson,et al. 2003: 5,4). از آنجایــی کــه مشــکلات محیطــی، اغلــب در مکانیســم ها، ســاختارها و ارگانیزم ها پنهان شــده اند، جســتجوی اثرشان پــس از نمود واقعی، بســیار بــه تأخیر می افتد. شناســایی یک مســأله محیطی، نتیجه وابستگی به متدها و ابزار علمی، همانند ســامانه های اعتباری، اجتماعی، فرهنگی و سیاســی می باشد .(Beck,1992) از آنچــه در باره توســعه پایدار تاکنون بیان شــد، می توان اهــداف توســعه پایدار را، در رابطه با محیط زیســت در ســه حــوزه که البته معنایی نزدیک بــه یکدیگر یعنی حفظ طبیعت به منظور برطرف نمودن نیازهای نســل آینده دارند، مطرح نمود: الف-رابطه انســان و طبیعت ب-طراحی نقشــه مسیری که بر روی مجموعــه ای از روش ها و اصول اخلاقی، متمرکز اســت ج-تغییر در اســتخراج معادن (نمودار ۱). ۲- معمـاری پایـدار توســعه پایدار در رابطه با فعالیت های ســاختمانی و محیط ۹ یــا ســاختار پایدار۱۰ ســاخته شــده، اغلب ســاختمان پایدار نامیده می شــود. بخش ســاختمان یکی از بزرگترین بخش های اقتصــادی و اجتماعــی در اروپا می باشــد و به همــراه محیط ســاخته شده، به طور معنی داری در تغییر روی محیط طبیعی، تاثیر گذار اســت. بخش ســاختمان و محیط ســاخته شــده، به عنوان دو حوزه کلیدی در توسعه پایدار جهانی، مطرح شده اند .(CIB,1999) ً ســاختمان ها در مقایســه با ســایر مصنوعات، عمر نســبتا طولانی تــری دارنــد و در طــول تمــام مراحــل نقشه کشــی، ساختمان ســازی، تجهیزکردن و تخریب یا استفاده دوباره از آن، در توســعه پایــدار تأثیرگذار خواهند بود. یک ســاختمان، محصــول مرکبی از مصالح، مواد و ترکیبات اســت که متقابلأ بــر هم اثر گذارنــد. به علاوه، ســاختمان اثر قابــل ملاحظه ای بر ســلامت انســان دارد. برای مثال ۹۰٪ زمــان زندگی مردم اروپــا در ســاختمان و فضــای معمــاری ســپری می شــود .(WGSC,2004) ۱-۲- دیدگاه هـای مختلـف دربـاره معمـاری پایـدار چالــش معماری پایــدار در ارتباط با یک راه حــل جامع برای ملاحظــات محیطــی و در عین حال برای بدســت آوردن ســطح کیفیــت زندگــی و ارزش های فرهنگــی، اقتصــادی، اجتماعی و آسایشــی می باشــد فلامکی از توســعه پایدار به صورت انگیــزه ای بزرگ برای نو اندیشــی های معماری یاد می کند: «در سال های پایانی سده بیستم، معماری اکوسیستمی، معماری ای که چگونگی های شکل و ارتباطاتی و شالوده ای چرخه های زندگی یا اکوسیستم ها را نقطه آغازین پژوهش و مــکان و نقطه پایانی طراحی می گیرد، بــه میان می آید ... از یک ســو، معماری با تمامــی الزاماتی که بــرای برپا نگه داشــته شــدن دارد و پایــدار مانــدن دارد، به میــان می آید و از ســوی دیگــر، تمامی دانش هایــی که هر یک بــه صورتی خاص خود، با جهان طبیعت ســر و کار دارند ...» (فلامکی، ۱۳۸۱). او هم چنین ادامه می دهد که برای بر شــمردن شاخه های آمیختگی ای که این بینش معمارانه را شکل داده اند، بــه همراه و در توازی با جناح پیشــرفته دانش ســیبرنتیک۱۱ و دانش های محیطــی پایه، نمی توان به شــاخه ای از فعالیت های علمی- تجربی ای که بیشــتر مدنی- انسانی به ابعاد جهانی اند، توجهی نداشــت. جایی که از محیط زیست و به ابعاد گوناگون ً و نســبتا پرشــمار توســعه پایدار، به معنــای فراگیرش گفتگو می شــود. همــان طور کــه گفته شــد، توســعه پایــدار قصــد دارد که تغییــر مهمی را در فهم رابطه انســان و طبیعت ایجاد کند ولی راه حل های ارائه شده در توسعه پایدار در زمینه محیط ساخته شده و معماری همچنان راه حل های ماشینی است و در اصلاح به دیدگاه و ایدئولوژی انســان نسبت به طبیعت منجر نشده و رابطه انســان و طبیعــت به صورت کامــل و صحیحی تعریف نمی شود. در ادامه جهت آگاهی از نظرات متفاوت به بعضی از دیدگاه ها در رابطه با معماری پایدار و راه حل ها اشــاره شــده است. آنچه می توان انجام داد نویســندگان زیــادی هســتند که بــه موضوع چالــش انگیز پایــداری تنها با یــک وضعیت و طــرز برخــورد؛ یعنی «آنچه می توان انجام داد» نزدیک شــده اند. بــرای مثال: پل حیــات۱۲ و براین ادوارد۱۳ اســتدلال می کنند که «یک قســمت وســیعی از طراحی پایدار، آن چیزی است که از طریق ذخیــره انرژی انجام می دهیــم»، در حالیکه می دانیم، طراحی «ایجاد فضاهایی اســت که ســالم، بادوام، اقتصادی و حســاس به نیازهای بومی می باشــند». آنها همچنین به تعریف ســاختار پایدار اشــاره می کنند بــه عنوان «ایجــاد و مدیریت ســاختمان های سالم که براساس ضوابط محیطی و منابع کارا .(Edwards and Hyatt. 2001:7) «.باشــند می از دیــدگاه ریچــارد راجــرز طراحــی پایــدار قصــد دارد تــا بــا نیازهــای آینــده رو به رو شــود بــدون آن کــه، منابع طبیعــی باقــی مانــده بــرای نســل آینــده را از بین ببــرد. در مــورد ســاختمان ها، طراحی پایــدار به کارایی منابــع، انرژی حداقــل، انعطاف پذیــری و عمــر طولانــی، اشــاره می کنــد .( Rogers,2007) به نظر جونگ جین کیم۱۴ در سطح نخست، سه اصل اساسی بــرای پایــداری در معمــاری مطــرح می شــود: صرفه جویــی در مصــرف منابع که بــا کاهش مصرف، اســتفاده ی مجدد و بازیافت منابع طبیعی به کار گرفته شــده در ســاختمان سر و کار دارد، طراحی براســاس چرخه حیات، که روشــی را برای تحلیل فرآیند ســاختن بنا و تاثیرات آن بر محیط زیست مطرح می کند و دســت آخر طراحی انســانی، که بر تعامل بین انسان و جهــان طبیعی تمرکــز دارد. او همچنین روش ها و نکات لازم جهت نیل به این ســه اصل را، توضیح می دهد(Kim,1998). گســتره بی پایان روش ها برخی معمــاران نگرش دیگری به معمــاری پایدار را مطرح می کنند: «برخلاف اظهار عقیده بسیاری از متخصصان درباره اینکه چه چیزی روش معقول محیطی برای معماری می باشــد و چه چیزی نیســت، هیچ چیز قطعی و مســلمی وجود ندارد». ماننــد تمــام آیین های جدیــد، محدوده بی پایانــی از اختلافات تعلیمی وجود دارد روش های مختلف بســیاری موجود است، در این راستا از طیف معتقدان به دیوارهای گلی تا علاقه مندان به مکانیســم های با فن آوری پیشــرفته را می توان اشاره نمود .(Sudjic,1995: 25) پایداری اقتصادی، محیطی، فرهنگی-اجتماعی گاهی پایداری هر ســه سامانه اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و محیطــی، خــط بنیان ســه گانه نامیده می شــود که توســط آن دوام و موفقیــت توســعه و طراحــی، ارزیابــی می گــردد .(Williamson,et al. 2003: 4) به صــورت تحت الفظی، معمــاری پایدار بــر روی پایداری معماری، به عنوان یک رشــته علمی و هم بــه عنوان محصول یک رشــته علمی، توجه می کنــد. در مواردی که تاکید آن روی محورهایــی چــون آینده باشــد، بــر بهتریــن روش طراحی و برنامه ریزی قلمرو عمومی متمرکز شــده اســت، در این راستا مــواردی چــون: اســتدلال های کلیــدی، مفاهیم شهرســازی- معماری و پایداری جالب و در خور توجه هســتند که شدیداً به هــم گره خورده اند. روش های اکولوژیکــی و پایداری فرهنگی نمی تواننــد جداگانه و مجزا متعهد شــوند. مســئولیت ضمانت محیطی، به معنی حساسیت فرهنگی، پایداری فرهنگی می باشد کــه می بایســت شــامل آگاهی هــای اکولوژیکــی باشــد. برای شــهرهای بدون ترکیب ســازگار این دو، هیــچ آینده ماندنی و قابــل دوامــی نخواهــد بــود (Cole,et al. 2006). اخیراً، بســیاری از روش های فن آوری محیطی، قبل از اینکه با موفقیت کامل شــوند، با شکســت مواجه می شــوند؛ به دلیل ناتوانــی طراحانشــان که نتوانســته اند، پیوســتگی و محتوای فرهنگی- اجتماعی معماری را تشــخیص دهند، یا اینکه نیازها و انتظــارات کســانی را کــه قصد دارنــد از آن اســتفاده کنند درک نماینــد. در واقــع، در اینجا، صحبت درباره فراموشــی۱۵ می باشــد که چگونــه فرهنگ و ارزش های محلــی را باید حفظ ً کــرد و فراموش ننمود. ایــن موضوع حقیقتــا روی موفقیت یا شکســت یک پــروژه تأثیر می گــذارد. فرایند جهانی پیشــرفت فــن آوری در زمینه های اطلاعات و ارتباطات، منجر به افزایش میزان مصرف، شهرسازی مداوم و رشد بین المللی سرمایه ها شــده و تجارت در سراســر جهان، موجب گردیــده فرهنگ با الگوهــای جدید نژادی و رابطه های فرهنگی به امر غیر منتظره فرهنگ های ترکیبی۱۶، تبدیل شــود. در همان زمان، رشد سریع فن آوری، در افزایش مشــکلات محیطی در مقیاس جهانی تاثیر می گــذارد، که نتیجه آن را در بلایــای اکولوژیکی که نمونه آن از بین رفتن ســریع منابــع و گونه های طبیعــی و مصرف بالا و افزایــش مقادیر اتلاف انرژی می باشــد، می تــوان دید. بدین ترتیب اینگونه درک می شــود که محیــط مصنوع به عنوان یک شــاخه فرهنگی برجسته و مصرف کننده اصلی انرژی و منابع به طور جدی در هر دو فرآیند دلالت می کند (همان). دانش همیشــه بــه ناچــار بومی اســت؛ غیرقابل تقســیم از اســباب و محفظــه اش. ممکــن اســت کســی ایــن واقعیــت را مخفــی کند یــا محو نمایــد ولــی نمی توانــد آن را از بین ببرد .(Geertz,1993: 4) ثابت شــده که اطلاعات و دانش درباره ایده ها و مهارت های جدیــد و بســیاری از فن آوری هــای نو را، به ســختی می توان به دیگر فرهنگ ها و کشــورها انتقــال داد. حتی بعد از اینکه به یــک زمینه فرهنگی جدید معرفی شــده اند، یا به صورت جزئی اجرا شــده اند یا سازگار نبوده اند و جایگزین شده اند و یا حتی نادیده گرفته شــده اند. به نظر می رســد که کلید این مشــکل در ناتوانی کســانی باشــد که در طراحی و ترویــج فن آوری های جدیــد، انتظــارات و آرزوهــا و نیازهای فرهنگــی محلی را به شــمار نیاورده اند. قبل از اینکه ادعا شــود ایــن فن آوری ها به عنــوان یک واقعیت، قابل اجرا و با ارزش هســتند، می بایســت دریافت که آنها به صورت پیچیده ای به فرهنگ پیوند خورده اند و فن آوری هایی که برای یک گروه مردم پذیرفته شــده اســت، ً لزوما توســط بقیه پذیرفته نخواهد شــد (Cole,et al. 2006). بنابرایــن درک زمینــه و محتــوای فرهنگ محلــی به منظور اجرا و انتقال موفقیت آمیز فن آوری ها و دانش بشــر ضروری می باشــد. فن آوری ها و تمرین های جدید، بــرای اینکه پذیرفته شــوند و کار کننــد، نیاز دارند که با انتظــارات و نیازها، دانش مــردم و فرهنگــی که احتمــالا آن را بــه کار می گیرند، در یک خط باشــند. البته این موضوع غیر قابل انکار اســت که فرهنگ مصــرف مردم و نگاه آنها نســبت به طبیعت، بــه تدریج تغییر کــرده و اصلاح رویکرد آنهــا نیز امری حیاتی اســت؛ چرا که فن آوری هــای جدید می بایســت با فرهنگ صحیــح تؤام با آن ترویــج گردند و به نظر می رســد که علاوه بــر فرهنگ بومی، اصلاح آن نیز می بایســت مد نظر قرار گیرد. از آنچــه درباره معمــاری پایدار گفته شــد، می توان اهداف معماری پایدار را در رابطه با محیط زیســت، اغلب در رابطه با انرژی جســتجو کرد: ایجاد ساختمان هایی حساس به نیازهای بومی، مصرف حداقل انرژی و .... البته همانطور که اشاره شد، در نظــر گرفتن محتــوای فرهنگی- اجتماعی بومــی نیز، برای پیاده ســازی فن آوری های محیطی ضروری اســت (نمودار ۲). در تمــام مــوارد یــاد شــده، صحبتــی از طبیعت بــه معنای واقعــی آن به میان نیامــد. در اهداف معماری پایــدار، طبیعت را می بایســت به دلیل نیازی که بشــر به آن دارد، حفظ نمود؛ در حالیکــه ایــن موضوع در گذشــته، به گونــه ای دیگر بود و رابطه انســان با طبیعت علاوه بر تسخیر و استفاده آن، شامل رابطه دیگری نیز می شــد و آن تقدیس طبیعــت بود. این معنی طبیعــت، یعنی مقدس بودن آن (نصــر، ۱۳۷۹)، منجر به ایجاد حس احترام نســبت به طبیعت، در حین استفاده از آن می شده است و بدین ترتیب با معنی دادن به طبیعت، تمامی مسائلی که بشــر امروزی به دنبال حل آنهاســت، حل می شــده اســت. نقش معمــاری در معنادار نمودن طبیعت، موضوعی اســت که همچنان بی توجه باقی مانده اســت. در بخش آخر این مقاله به اصلاح رابطه انســان، طبیعت، معماری در رویکرد معماری پایدار، پرداخته شــده اســت. ۳- اصلاح ارتباط انسـان، طبیعت، معماری در رویکرد معمـاری پایـدار نقش انسان: پایــداری نیازمند یک تلاش پیش رونده پیوســته می باشــد. بدون مشــارکت مردم، امــکان بهبود و اصلاح محیط ســاخته شــده وجود ندارد. پایداری امری نیست که مردم به سادگی با مقررات و آیین نامه های آن موافقت کنند؛ در نتیجه می بایســت توســط مشــارکت انجمن ها در یــک مدیریت کارآمــد منابع به همراه نگاهی به تســاوی حقوق که از پایه های سطوح پایداری اســت، انجام گیرد (Munier,2005: 5). در بســیاری از راه کارهایــی کــه معمــاری پایــدار ارائــه می دهد، نگرش اقلیمی مطرح اســت. «با نگرش اقلیمی، انســان در حد یــک موجود خاکی نیازمند آســایش آب و هوایی تقلیل می یابد. توجه به شــرایط اقلیمی یکی از پایه های مهم معماری ایرانی می باشــد، اما همــه چیز به آن ختم نمی شــود. در اینجا مجموعــه ای از عوامــل گوناگون، که یکی از آن ها اقلیم اســت، دســت در دست هم داده و شــکل نهایی بنا را می ساخته است. به طوریکه انســان، حضــور در یک فضای آســایش دهنده را حس می کند و همزمان در درون آن فضا، پیام های بسیاری را دریافــت می کنــد» (معماریــان، ۵۲-۴۹ :۱۳۸۴). تطبیــق روش های محیطی با نیازها و انتظارات انســان هایی که قصد دارند از آن اســتفاده کنند نیز نکته مهمی اســت که در قسمت «پایداری اقتصادی، محیطی، فرهنگی-اجتماعی»، به آن پرداخته شــد. انسان و طبیعت: در اغلب نگرش های معماری پایدار، این گونه به نظر می رسد کــه همچنان نــگاه مــدرن بیکن حضــور دارد. یعنــی مدیریت بهره بــرداری از طبیعــت و اســتثمار آن به گونــه ای که نابود نشــود و همچنان برای انســان قابل اســتفاده، باقی بماند. پایــداری در لغتنامه هــا بر حســب دوام و نگهداشــت منابع تعریف شــده اســت. برای مثال، پایداری (صفت): توانایی پایدار بودن، مربوط به یک شــیوه به دست آوردن یــا مصرف یک منبع، بطوری که آن منبع تهی نشــود و به طور دائم معیوب نگردد. مربــوط بــه نــوع و روش زندگی که شــامل اســتفاده از روش های پایدار می باشــد (Merriam-Webster:1994). این معنی و معانی مشــابه، که پایدا ً ری را ضرورتا از دیدگاه انســانی و از موقعیت یک آلت یا وسیله سودمند ارائه می دهد، مربوط می باشــد به اینکــه چگونه کیفیت زندگی انســان را در حدود ظرفیت های اکوسیســتم های حمایت شــونده حفظ کنیم یــا بهبــود بخشــیم (Williamson,et al. 2003: 3). در حالیکه برابر دانســتن پایداری با بیوفیزیکال۱۷ و نادیده گرفتن روابط وابســته مربوط به عادات، طرز زندگــی و ارزش های فرهنگی صحیح نیســت (Willis,2000). از آنجایــی کــه کاوش دربــاره معمــاری پایــدار، از مفــاد مهــم و چالش انگیــز این عصر می باشــد، می توان شــروع به پرســیدن ســؤال های تــازه ای نمود و شــاید تفکر تــازه ای را دربــاره طراحــی پایــدار معرفــی کــرد. همان گونه کــه فرانک فیشــر۱۸ و مارتیــن هگــر۱۹ این وضعیــت را اســتدلال کرده اند (Fischer,et al. 1999: vii): «ســؤال هایی که مطرح می شــوند، از این نوع هســتند: چه راه های گزینشــی از نگرش به معماری پایدار را می توان در ذهن تجسم کرد؟ چگونه می توان مشکلات محیطی را تجزیــه و تحلیل نمود؟ و چگونه می توان در طبیعت بود و هم با آن زندگی کرد؟ این توجــه به زندگی هم با طبیعت و هم در آن، تأکید می کند که نه شــرایط طبیعی و نــه اجتماعی نمی تواننــد وضعیت های برتری نســبت به یکدیگر داشــته باشــند. در عوض یک فرآیند هم ســاختی می بایســت تشخیص داده شــود و جستجو گردد (Irwin,2001: 16). در این خط مشــی به جــای اینکه طبیعت را یک موجود مســتقل و بیرونی به حســاب آورد که باید ذخیره شــود و یا مورد بهره برداری قرار گیرد، می بایست از راه های مختلــف طبیعت را درک نمود و بــا آن ارتبــاط برقــرار کــرد. محیط زیست شناسی به طور واضح بخشی از فرهنگ است ... آن، بخشــی از روشــی است که مردم در حدود آن، جهان و مکانشــان را درک می کنند و آن وابســته به محیطی اســت که احساســات، تفکرات، تفاســیر، دانش، ایدئولوژی و ارزش های مــردم را در بر می گیرد. آن، یــک روش مخصوص فهم جهان اســت. همانطور که محیط زیست شناســی بــرای آنچه مردم انجــام می دهند اســتنباط می شــود و در آن تشــریح می گردد .(Milton,1996: 33) ً تأکیــد بر آنچه مردم انجام می دهند، تقریبا مربوط می شــود بــه آنچــه مردم فکــر می کننــد، احســاس می کنند تــا آنچه که مطالبــه می کننــد تــا بداننــد، بــه عنــوان یک انســان شــناس، میلتــن۲۰ می خواهد آدمــی را به روش هایی حســاس نماید که دانش بومی، رابطه انســان را نســبت به طبیعت شــکل می دهد .(Guy,et al. 2005: 3) به گفته یورگ گروتر، برای درک رابطه ســاختمان با محیط ابتدا بایستی به دیدگاه انسان در مورد محیط و یا به طور کلی نســبت به طبیعت، نظر داشــت. «اساس ســاختن، دست اندازی به طبیعت است. نوع این دســت اندازی ارتباط بسیار نزدیک با طرز تفکر انســان در مورد طبیعت دارد» (گروتر، ۱۴۶ :۱۳۸۳). خطــرات پیش روی انســان معاصر بســیارند؛ بــرای نمونه می توان به آنچه کریســتفر الکساندر۲۱ درباره اش بحث می کند، اشــاره نمود: «بیشــتر نظــرات و پیش بینی ها در بــاره انفجار جمعیت، مربوط به عوامل اقتصادی، خاصه کمبود مواد غذایی و تمام شــدن منابع طبیعی است. اما خطری دیگر و بزرگتر نیز وجود دارد و آن از بین رفتن زیبایی اســت ... سلامت آدمی به عنوان یکی از موجودات طبیعت، بســتگی بــه تأثیرات کالبدی، عصبی و احساســی او نســبت به محیط دارد. واژه «بــا هم بــودن» و مفهوم آن را ممکن اســت زیاد جدی نگیریــم اما جدایــی روزافــزون آدمیان از یکدیگر و از ســایر مظاهــر حیــات در ایــن ســیاره، مســأله ای بس جدی اســت. «اکولوژی» دانشی درباره همین «با هم بودن» اشیاء و عناصر و محیط زیســت آنهاســت. آدمی موقعیت منطقه ای را که خود از آن برخاســته اســت چنان تغییر می دهد و این تغییر چندان غیر منطقی و بدون اندیشه است که خود، آینده خود را به خطر می اندازد. در جایی دیگر، الکســاندر می گوید اگر بر اثر رشــد ســریع جمعیت به فرض تأمین غذای همه آنها مقدور باشد و اگر تحت چنین شــرایطی آدمی هنوز باقــی بماند و به زندگی ادامه دهد، بــی تردید بــه موجود دیگری تبدیل شــده اســت؛ یا موجودی دیگر که دســت کم از دیدگاه او قابل قبول نیســت. او از ضعف و سســتی انســانیت صحبت می کند (الکســاندر، ۷-۸ :۱۳۷۶). شــولتز در مقدمه کتاب «معماری: معنا و مکان» می نویســد: «در دوران فعالیــت من، دنیای مدرن بحران بســیار پیچیده ای را متحمل شــده است. زیست بوم تاریخی ما به سرعت تخریب شــده، محیــط طبیعی مان قربانــی آلودگی و بهره بــرداری بی ً رویــه گردیــده و با وجــود بشــریمان صرفا به عنــوان «مادهانســانی» رفتار شده اســت. به طور کلی، انســان دیگر بخشی از یــک تمامیت معنادار را شــکل نمی دهد و نســبت به جهان و خودش غریبه اســت» (شــولتز، ۹-۱۰ :۱۳۸۲). در این مقاله، شولتز با بررسی تأثیرات مخرب بحران دنیای ً معاصر بر انســان ها و خصوصا نســل جوان، که آن را ناشی از ســیطره ادارک انتزاعــی- علمی می داند، و بــا اعتقاد بر این امــر که با وجود تمامی تلاش های نقادانه ای که در حال حاضر شــاهد آنها هستیم، سرچشــمه بحران کنونی به درستی نشان داده نشــده اســت، راه حل خــروج از وضعیت کنونــی را «باز گرداندن بعد شــاعرانه زندگی به انسان ها» دانسته و دستیابی به آن را از طریق بازگشــت به خود چیزها یعنی آن پدیده های ملموســی که در کنارمان هســتند، و فهمیدن معنای اصیل آنها ممکــن می داند. او ایــن طریق ادراک را، پدیدارشناســی محیط زندگی روزمره می داند که به انسان ها امکان کشف مجدد عالم را بــه مثابه تمامیتــی از کیفیات متعامل و واقعی داده، و همراه با آن «توســعه مجدد حس احترام و توجه به چیزها» را ممکن می ســازد (همان). بعضی هــا معتقدند که با غلبــه بر طبیعت، چالش با فرهنگ از نقطــه مقابــل آن رخ می نماید: یعنی از دانش و آگاهی بشــر و شــکل ابزاری شــده ً آن، یعنی فن آوری. مثلا همراه با پیشرفت فن آوری، نوع بشر بحران محیطی جهانی ای را به وجود آورده اســت (نزبیت، ۷۴ :۱۳۸۶). بــه عقیده سید حســین نصر، بحــران محیط زیســت طبیعی، جلوه بیرونی بحرانی در روان مردان و زنانی اســت، که چون از آســمان بــه خاطر زمیــن روی تافته انــد، اینک در آســتانه تخریب خود زمین نیز قرار گرفته اند. بحران زیست محیطی نه به صرف راه حل های خطابی و صوری، بلکه به مرگ و نوزایی انســان متجدد و جهــان بینی او نیاز دارد و عالــم طبیعت باید بــار دیگر به صورتی که همیشــه بوده اســت ؛یعنی به صورت قلمــروی مقدس که نیروهای خلاق الهی را منعکس می ســازد، تصور شود. بــرای حفظ قداســت حیات، باید یک بار دیگر ماهیت قدســی طبیعت را یادآوری کرد و این به معنای قداست بخشی دوباره به طبیعت اســت، البته نه به این معنا که به طبیعت قداست اعطا کنیم، زیرا، چنین کاری فوق توان آدمی اســت، بلکه به این معنا که پرده های جهل و غرور را که قداست طبیعت را از دید بخش عمــده ای از بشــریت نهان می دارند، کنــار بزنیم (نصر، ۱۳۸۶: .(۱۴-۱۵ ســید حســین نصر در کتاب خود به نام «انســان و طبیعت» بــه دقت و تفصیل به موضوع بحــران معنوی می پردازد و این بحران را نه تنها در عرصه هنر بلکه در عرصه ارتباط انســان و طبیعت مطرح می کند و سرچشمه های بحران معنوی معاصر را در کنار گــذاردن وجه مقدس طبیعت در نگاه به آن می داند: «بــرای حصول بــه صلح و آرامش با طبیعــت، ابتدا به صلح و آشتی با نظم روحانی و معنوی )عالم( نیاز است. برای صلح و آشــتی با زمین، ابتدا باید با آسمان آشتی کرد ... برای اصلاح ایــن وضع )تخریب ارزش قدســی و معنــوی طبیعت(، معرفت متافیزیکی طبیعت باید از نو احیا شــده و ماهیت قدسی طبیعت دوباره بدان بازگردانده شــود» (نصر، ۲-۳ :۱۳۷۹). معمــاری پایدار به عنوان یک فرآیند نه به عنوان محصول درک معماری پایدار شامل سؤال هایی است درباره پایداری یک ســاختمان از لحاظ زمینــه فرهنگی اجتماعی آن و به همان اندازه توجه به زمینه محیطی اش. ســؤالات وابسته دیگری نیز در این رابطه مطرح می شوند؛ از قبیل: «پایداری در معماری به چه معنی اســت؟» در اینجا منظور جستجوی روش هایی است کــه از طریق آن معماری باید وفق داده شــود. و ســؤال دیگر اینکه: «معماری برای پایداری به چه معناست؟» در سؤال دوم منظــور در نظر گرفتــن معماری به عنوان چیزی اســت که در میان فاکتورهای همکاری کننده بســیاری قرار گرفته اســت تا دســتیابی به زیســت معنی دار آدمی را در یک محیط اجتماعی .(Williamson,et al. 2003: 4) ســازد مقدور قطعی غیر نگاه دیگری نیز به معماری پایدار مطرح اســت؛ همانند آنچه آنماری ویلیس۲۲ مطرح می نماید: امروزه به معماری پایدار، از طریق استنتاج کردن معماری به عنوان محصول پایداری، نگاه می شود. در حالیکه با معکوس کردن این رابطه، یعنی پایداری از معماری اســتنتاج شود، تغییر مهمی رخ خواهد داد. تغییری که به معنی خراب کردن و دوباره ســاختن معماری و اندیشه معماران می باشــد. در این صورت این معمار هنگام شروع یک پروژه از خود خواهد پرســید: چه چیزی از طریق فرم ساخته شــده پایدار خواهد شــد؟ ً آیــا آنچــه که ادعــای پایــداری اش را داریم واقعــا پایدار است؟ ســؤال اول، از طریــق درک انــواع فعالیت هایــی کــه در یک ســاختمان اتفاق خواهد افتاد، آشــکار می شــود. پاسخ سؤال دوم، بســیار مشــکل اســت همچنان کــه نیاز بــه داوری آنچه ســاخته شده، دارد. اگر بی رحمانه قضاوت شود، در بسیاری ً از موارد، پاسخ به اینکه آیا آنچه پایدار شده واقعا پایدار است، یا فقط جزئی می باشــد. با پاســخ نه معمار باید روشن کند که چه چیزی را به کار گیرد، و اگر نادرســت است چگونه باید آن را اصلاح کند. ایجاد یک ارتباط صحیح بین فرم ســاخته شــده و آنچه که باید پایدار شــود اینگونه است که باید توجه طراحی را از یک ســاختمان بــه عنوان یک محصول تمام شــده، تغییر داد و بــه فرآیندهایی توجه کرد کــه در برگیرنده این موضوع هســتند که چه چیزی حمایت می شــود؟ چگونه بــا فرآیندهای دیگر متناســب می شوند و همکاری می کنند. بدین معنی که آنها را بــه عنوان یک گــره در تقاطع جریان هــای خدمات، مصالح، اطلاعات، مردم و دیگر چیزهای زندگــی دیــد (Willis,2000). معمــاری پایدار به معنی یک فرآیند اســت که می تواند تکرار شــود. پایداری یک مفهوم اســت که بیشــتر به عنــوان اندازه ارزش یک روش به کار برده می شــود. روشــی که با نیاز های حفاظتی معاصر از طریق یک رفتار تکرا رپذیر و بادوام مواجه می شــود. بنابراین در این جا روی فرآینــد به اندازه محصول نهایــی توجه می شــود. معماری پایدار به طور قطع تشــخیص می دهد که محصول نهایی در اثر زمان ممکن اســت فرســوده شود و یا نیاز باشد که جایگزین گردد. ولی فرآیندی که ماندنی و قابل دوام بر جا می ماند را نیز تشخیص می دهد و آن فرآیند می تواند تجدید شود و یا دوباره تکرار شود، بدون خرابی های غیــر ضــروری محیــط و منابــع و ... (Norton,1999). پایداری باید در رابطه با فرآیند دیده شــود. به عنوان قدرتی که، آنچه را که قابلیت پایدار شدن دارد پایدار می کند. به عنوان چیزی که رابطه بین بیوفیزیکال جســم ســاخته شده و فرهنگ اجتماعی و نماد و ســمبل را شکل می دهد. این دیدگاه نسبت به پایداری به عنوان یک فرآیند، بیش از یک محصول تمام شــده است. به معنی نگاه کردن به آن، به عنوان یک قابلیت برای تغییر دادن می باشــد. به معنی نگاه داشتن یک حس که چه چیزهایی باید حفظ شــود و چه چیزهایی مناســب پایداری اســت (خواه ســاختمان ها، اشــیاء، فعالیت ها، فن آوری ها، حالت سکونت یا کار، عادت فکری و بدنی) و چه چیز مناســب نیســت. پایداری به معنای مداومت، پیوستگی و استمرار است. فعال اســت و به معنی جنبش و حرکت است و به معنی ذخیره برای آینده می باشد؛ مانند حفظ منابع موجود آب. آن چیزی را حفظ می کنــد که قابلیت پایداری دارد. پــس معماری نیاز دارد که به عنــوان یک فعالیت طراحی، پایدار کننده محیط باشــد به همراه توانایی پایدار کردن آنچه که نیاز به پایداری دارد. نتیجه گیری مفهوم توســعه پایدار یــک تغییر مهم در فهم رابطه انســان و طبیعــت و انســان ها با یکدیگر می باشــد. این مســأله با نگاه دو قرن گذشــته در تضاد اســت؛ دیدگاهی که بــر پایه جدایی موضوعات محیطی و اجتماعی و اقتصادی می باشــد. می توان گفت که توســعه پایــدار و معماری پایدار، با توجه به شــعائر اولیه شــان، حفاظت از محیط زیست را با تغییر رویکرد نسبت به طبیعت مورد نظر قرار می دهند ولی راه کارهای ارائه شــده و آنچه امروزه در محیط ســاخته شده متجلی می شود، نوعی برخورد گسسته و جدا از طبیعت است و تنها به حفظ آن جهت بهره برداری نســل های آینده توجه می کند. هــر چند کــه اصول معماری پایدار شــامل بازه وســیعی از به کارگیری ســاده ترین روش ها تــا پیچیده ترین فن آوری های روز می باشد، اما مســأله مناسب بودن روش و مطابقت آن با زمینه های اجتماعی و فرهنگی مردمان و اســتفاده کنندگان آن محیط مطرح اســت. اصلاح نگاه به طبیعت و در نتیجه تغییر رفتار انســان نسبت بــه آن کــه منجر به تغییــر فرهنگ مصرف خواهد شــد، گامی بســیار اساسی در توســعه پایدار می باشد. همان طور که گفته شــد نه شــرایط طبیعی و نه اجتماعی نمی توانند وضعیت های برتری نســبت به یکدیگر داشته باشــند. یک فرآیند هم ساختی می بایســت تشخیص داده شود و جستجو گردد. در این مسیر به جای اینکه طبیعت را یک موجود مستقل و بیرونی به حساب آورد که باید ذخیره شــود و یــا مورد بهره برداری قرار گیرد، می بایســت از راه هــای مختلــف طبیعت را درک نمــود و با آن ارتباط برقرار کرد. بســیاری از نظریه پــردازان و فیلســوفان به دنبــال نگاهی نســبت به طبیعت هســتند که بــه رفتاری محترمانه نســبت به طبیعت منجر می شــود؛ آنجا که الکساندر، اکولوژی را دانش با هم بودن اشــیاء و عناصر و محیط زیســت انسان ها می داند و نوربرگ شــولتز به دنبال معنی دادن به محیط ساخته شده از طریق طبیعت اســت و همچنین نصر، تنهــا راه حل بحران های امروزی جوامع انسانی را در بازگرداندن ماهیت قدسی طبیعت به آن می انگارد. با توجه به گســتردگی مســأله پایداری و جوانــب پیچیده و به هم پیوســته ای که این موضوع شامل می شود، توجه به یک نکتــه نیز ضــروری می نماید؛ و آن در نظــر گرفتن پایداری به عنــوان محصــول فرآیند معماری اســت. معمــاری پایدار نیاز دارد کــه در رابطه با فرآیند دیده شــود. به عنــوان قدرتی که پایــدار می کند، آنچــه را که قابلیت پایدار شــدن دارد. چرا که در این حالت سؤالی اساســی مطرح می گردد؛ اینکه چه چیزی می بایست پایدار شــود و در اینجاست که راه حل ها تشخیص داده میشوند.


کلمات کلیدی مرتبط:
بخشی از مطلب ,مفهوم پایداری در دهه ۱۹۷۰میلادی، نتیجه آگاهی بشــر نســبت به مسائل محیط زیست و مشکلات فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی می باشــد. یکی از مهمترین اهداف توســعه پایدار، حفظ طبیعت و اصلاح نگاه به آن است و تجلی توسعه پایدار در حوزه محیط ســاخته شــده، معماری پایدار نامیده می شود. آنچه که در این م,
مقالات مرتبط در این دسته
پاورپوینت نگرش معنا گرا